ارکستر سمفونیک ما...تمام آنچه نداشته ایم<\/h2>
شنبه پنجم تیر ماه
1389 وقتی نصیبمان شد تا بعد از 12 سال به اجرای ارکستر سمفونیک تهران به
رهبری شهداد روحانی بروم.راستش از لحظه ی ورود و گرفتن بروشور و دیدن اسم
نوازندگانی که بیش از 90% آنها را نمی شناختم برایم جای تعجب داشت .البته
مشکل از آنها نبود شاید توقع زیادی است که نسل جدیدی وارد نوازندگان نشوند
و نسل قدیمی باز نشسته نشوند ولی نبودن نوازندگانی که حداقل هنوز در
کارشان وزنه ای هستند و با همین بضاعت ایران آبروداری می کنند جای تعجب
داشت!!در تمام قطعات بیشتر قسمت های سلوی بد اجرا شد حتی سلوی ویلن که
معروفترین نوازنده و ارکستر مایستر یعنی ارسلان کامکارآن را نواخت تا سلو
های هورن و بدترین نوازندگی که از ترومپت ها و تومبون تا به حال شنیده
ام.امیدوارم دوستانی که احتمالا در این ارکستر هستند بر من خرده نگیرند
چون هیچ عقل بالغی نمی تواند از این ضعف ها چشم پوشی کند و البته بایستی
قبول کرد که بضاعتمان هم همین است!!
در عوض دیدن کار شهداد روحانی که جدای از
موزیسین بودن یک آکتور و شومن دوست داشتنی هم هست جای خیلی از چیزها را پر
کرد.قطعات جسته و گریخته و باب دل شنوندگان معمولی انتخاب شده بود و شاید
جذاب ترین شان برای همه قطعه اصفهان ساخته خودش بر اساس ملودی جواد معروفی
و ساقی نامه بود .قطعات ساخته خودش به علت ساده بودن اجرای قابل قبولی
داشت ولی در عوض سوییت سمفونیک شهرزاد که با تمام زیبایی هایش با یک اجرای
سردستی و معمولی به پایان رسید چنگی به دل من نزد. ولی مردم به عشق شهداد
آمده بودند و او هم با چیرگی تمام بین قطعات برای مردم حرف می زد و دلبری
و شوخی می کرد.از اینکه بین اجرا پیانو را وسط سن آوردند و کج گذاشتند به
شوخی یاد کرد یا در انتهای برنامه که کف زدن ها قطع نمی شد به همه گفت که
بریم خونه فوتبال جام جهانی رو از دست ندیم!در ضمن جالب تر از همه قبل از
اجرای شهرزاد گفت که این اثر چهار بخش دارد و دوستانی که مایلند تشویق
کنند بعد از قسمت چهارم دست بزنند! و همه گوش کردند! به همین سادگی!!
یادم آمد سالهای قبل که زنده یاد فریدون
ناصری با آن اعصاب به هم ریخته چه جوری باید بین موومان ها سکوت نمی گذاشت
تا کسی دست نزند و یا فرهاد فخرالدینی که با یک دست رهبری می کرد و با دست
دیگر به مردم اشاره می کرد تا دست نزنند!ولی شهداد نشان داد برای مردم
موسیقی باید معرفی شود و آداب شنیدن آن هم ذکر شود و لبخندی از دوستی با
مردمی که همیشه رهبران ارکستر را جدی و نظامی گونه دیده اند.
آمدن شهداد روحانی را به فال نیک می گیریم
و امیدواریم حضور او به این چند اجرا بسنده نشود.از او انتظار معجزه
نداریم ولی او می تواند طراوت را به بخشی از موسیقی ما که همیشه مهجور
بوده بازگرداند.
شنبه پنجم تیر ماه
1389 وقتی نصیبمان شد تا بعد از 12 سال به اجرای ارکستر سمفونیک تهران به
رهبری شهداد روحانی بروم.راستش از لحظه ی ورود و گرفتن بروشور و دیدن اسم
نوازندگانی که بیش از 90% آنها را نمی شناختم برایم جای تعجب داشت .البته
مشکل از آنها نبود شاید توقع زیادی است که نسل جدیدی وارد نوازندگان نشوند
و نسل قدیمی باز نشسته نشوند ولی نبودن نوازندگانی که حداقل هنوز در
کارشان وزنه ای هستند و با همین بضاعت ایران آبروداری می کنند جای تعجب
داشت!!در تمام قطعات بیشتر قسمت های سلوی بد اجرا شد حتی سلوی ویلن که
معروفترین نوازنده و ارکستر مایستر یعنی ارسلان کامکارآن را نواخت تا سلو
های هورن و بدترین نوازندگی که از ترومپت ها و تومبون تا به حال شنیده
ام.امیدوارم دوستانی که احتمالا در این ارکستر هستند بر من خرده نگیرند
چون هیچ عقل بالغی نمی تواند از این ضعف ها چشم پوشی کند و البته بایستی
قبول کرد که بضاعتمان هم همین است!!
در عوض دیدن کار شهداد روحانی که جدای از
موزیسین بودن یک آکتور و شومن دوست داشتنی هم هست جای خیلی از چیزها را پر
کرد.قطعات جسته و گریخته و باب دل شنوندگان معمولی انتخاب شده بود و شاید
جذاب ترین شان برای همه قطعه اصفهان ساخته خودش بر اساس ملودی جواد معروفی
و ساقی نامه بود .قطعات ساخته خودش به علت ساده بودن اجرای قابل قبولی
داشت ولی در عوض سوییت سمفونیک شهرزاد که با تمام زیبایی هایش با یک اجرای
سردستی و معمولی به پایان رسید چنگی به دل من نزد. ولی مردم به عشق شهداد
آمده بودند و او هم با چیرگی تمام بین قطعات برای مردم حرف می زد و دلبری
و شوخی می کرد.از اینکه بین اجرا پیانو را وسط سن آوردند و کج گذاشتند به
شوخی یاد کرد یا در انتهای برنامه که کف زدن ها قطع نمی شد به همه گفت که
بریم خونه فوتبال جام جهانی رو از دست ندیم!در ضمن جالب تر از همه قبل از
اجرای شهرزاد گفت که این اثر چهار بخش دارد و دوستانی که مایلند تشویق
کنند بعد از قسمت چهارم دست بزنند! و همه گوش کردند! به همین سادگی!!
یادم آمد سالهای قبل که زنده یاد فریدون
ناصری با آن اعصاب به هم ریخته چه جوری باید بین موومان ها سکوت نمی گذاشت
تا کسی دست نزند و یا فرهاد فخرالدینی که با یک دست رهبری می کرد و با دست
دیگر به مردم اشاره می کرد تا دست نزنند!ولی شهداد نشان داد برای مردم
موسیقی باید معرفی شود و آداب شنیدن آن هم ذکر شود و لبخندی از دوستی با
مردمی که همیشه رهبران ارکستر را جدی و نظامی گونه دیده اند.
آمدن شهداد روحانی را به فال نیک می گیریم
و امیدواریم حضور او به این چند اجرا بسنده نشود.از او انتظار معجزه
نداریم ولی او می تواند طراوت را به بخشی از موسیقی ما که همیشه مهجور
بوده بازگرداند.